چرا نمینویسم؟ چون امتحان اطفال دارم و دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم که تموم شه! چون که دوازده تا استاد و شونصد جلسه خیلی زیاده.

مامان دو سه روزه اومده و فقط غذا درست میکنه و میره خرید و حرم و اینا. طفلی تنهای تنها امروز پاشده رفته سرزمین موج های خروشان. دیروز یک ساعت پاشدم با علی و بقیه بچه ها رفتم عقد سید و رزیتا که تو محضر بود. یه مشت امتحانِ اطفال دار! دوماد حتی. یه صحنه موقع عکس گرفتن دسته جمعی گفت بچه ها اطفال چقد خوندین؟ همینقد تباه

+ ببین ولی بیا ترنسفیوژن و ویتامینا و ریکتزو بخونیم. برای دیابت و تیروئید به دانسته هامون از داخلی اکتفا کنیم.
++ این ویتامینا کی دس از سرمون ور میدارن من نمیفهمم.

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها