چشام رو میبندم و دهان شویه بدمزه رو تو دهنم می چرخونم و تو ذهنم تا سی میشمارم و تف میکنم بیرون. مراقبت میکنم از دندون پوسیده کوفتیم و خواهش میکنم ازش که فعلا باهام مدارا کنه. فردا اولین کشیک دوره اینترنی رو قراره برم که هیچوقت فکر نمیکردم بدون امتحان، بدون کلاس و با این اوضاع شروعش کنم. سردرد و کسلم و هیچ ایده ای در مورد فردا ندارم و حالم گرفته ست که خواب نیستم الان. 

چیز قشنگی که وجود داره بچه گربه ایه که همین روزا میخرم و خودم رو از تنهایی درمیارم. اسمش رو احتمالا مِلو میذارم و دوسش خواهم داشت. و قشنگیِ دیگه ای که وجود داره گذروندن نسبتا موفقیت آمیز پنج ماه ریکاوریِ بعد از تموم شدن رابطه م با علیه. از خودم ممنون و راضیم که تنها از پسش بر اومدم!

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها